گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام ؛
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان
زخمدار است ، با ریشه چه می کنید؟
گیرم که بر سر این بام،بنشسته در کمینِ پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع می زنید،با جوجه های نشسته ی در آشیانه چه می کنید؟
گیرم که باد هرزه ی شبگرد،
با های و هوی نعره ی مستانه در گذر باشد،
با صبح روشنِ پُرترانه چه می کنید؟
گیرم که میزنید،گیرم که میبُرید،گیرم که میکشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟
/شهریار دادور
- کاف کاف
- شنبه ۱۰ آذر ۹۷